چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟ چگونه در این دنیای دایم در حال تغییر بازی را از دیگران ببریم؟ چگونه پولدار شویم؟ آیا این سوالها را تا به حال از خود کرده اید؟ جواب سختی دارد. هرچقدر هم به آن فکر کنید بدتر می شود و به طوری که آخراش دلتان می خواهد خودتان را دار بزنید. چه زمانی؟ وقتی که با بی رحمی تمام حس می کنید که شما هم یکی هستید مثل میلیون ها آدم دیگه و هیچ فرقی با اون ها ندارین. حس بدی است ولی بین خودمان باشد. همچین هم درست نیست. با من تشریف بیاورید تا بهتان ثابت کنم
چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟
دور و زمانه عجیبی شده است.پیشرفت تکنولوژی پدر از روزگار بسیاریها در آورده و به سود خیلیها تمام شده است.شرکتها و ادارهها و بیزینیسهای گوناگون روز به روز در حال پیشرفت هستند و مشتریان و کاربران آنها نیز دایما در حال تغییر هستند.عمه پدر من که نزدیک به ده برابر مدت زمان وعده مسٔولین من باب بهبود اوضاع مملکت عمر کرده است، از طرفداران پروپاقرص خدمات تاکسی آنلاین شده است.
یا دوستش فخرالدوله خانوم تمامی رستورانهایی که میرود را از سایتهای تخفیف گروهی پیدا می کند.نوه یا پسرش نه! خودش با گوشی دو میلیونیاش تازه هر جا می رود تو اپلیکیشن Swarm «چک این» هم میزند. القصه اینکه زمان یادگیری تغییرات جدید امروزی برای شرکتهاست.یادگرفتن هرچه زودتر این مسایل از سایر رقبایتان باعث پیشرفت شما میشود.این را من نمی گویم کارشناسان میگویند. پس ببینیم چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟
پیش به سوی خط مقدم موفقیت و اینکه چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟
منظور نشستن سرکلاسهای دیجیتال کوفتینگ (معادل فارسی بولشیت) مختلف و شرکت در ورکشاپهای قارچ گونه ای که امروزه در سرتاسر کشور برگزار میشود و مدرکهای خفنی هم به شرکتکنندگان اهدا میکنند نیست. بلکه هدف این نوشتار چیزی فراتر از این حرفهاست. نگاه به افق آینده کسب و کارها و حرکت به سوی جلو، بدون ترس از مسایل پیش رو و تغییرات و بدون لحظه ای وقفه در انجام کارتان.
چگونه پولدار شویم؟ ۱۰ حرکت برای دهرقمی شدن موجودی
کارشناسان طی دهه ها تحقیقات خود (این قشر از جامعه هم مثل دانشمندان همه کار کردهاند فقط نتوانستند تحقیق کنند چرا نیم ساعته نمی توان پولدار شد.ای بابا) به این نتیجه رسیده اند که ۴ عامل باعث میشود که افراد بتوانند به این دانشها و آموزههای امروزی دست پیدا کنند.خودآگاهی، مثبت اندیشی، آسیب پذیری و کنجکاوی!برخی اعتقاد دارند این مسایل ژنتیکی است و بعضیها بالذات ژن خوب دارند.این افراد دقیقا ول معطل هستند!تمامی عوامل گفته شده در خط بالا را میتوان در خود تقویت نمود.راه دارد و چاه البته.ما هم راه را نشانتان میدهیم و هم چاه را.اینکه بخواهید با کله به درون چاه بیفتید یا نه با خودتان هست.
مثبت اندیشی و باقی قضایا
مثبت نیاندیشیدن بسیار کار آسانی است.منفی بافی خوراک ما است. از همان زمان که دایی جان ناپلون گفت کار کار انگلیساس تا به امروز که آیه یاس میخوانیم که آن ۸ سال زندگیمان و سرمایهمان را نابود کرده و دیگر نمیشود کاری کرد. (بیشتر از این نخواهید بحث را باز کنم که مشکل دار می شویم) این را بدانید هر کسب و کاری توانایی موفقیت رو به بالا را دارد و اگر اینگونه نشد شما مقصر هستید نه انگلیسا یا خواهر پدر بنده.
آخرین باری که در شرکتتان یک سری تغییرات به وجود آمد را یادتان هست؟ وقتی قرار شد فلان گزارشها را هفتگی تحویل دهید و یا سیستم ورود اطلاعات عوض شد و یا آن روزی که تمام ویندوزهای سیستم های شرکت را ارتقا دادند و… شما خداوکیلی ایول کنان از این تغییرات استقبال کردید؟ یعنی میخواهید بگویید نه غری زدید نه فکر کردید که طراح این چیزهای جدید اندازه گاو نمیفهمد و هر گونه نق زدن خلاقانه دیگری؟ معمولا وقتی تغییرات جدیدی که به ما مسالهای را یاد میدهد جلوی پایمان میگذارند، ما فقط به بعد منفی آن نگاه می کنیم مگر آنکه چیزی به ما بماسد!
زمان موضوعی است که موفقیت و ثروت به آن گره خورده است. از دست دادن زمان یعنی از دست دادن فرصت غیر قابل بازگشت
۷ کاری که باید در ۳۰ سالگی انجام دهید تا به خاک سیاه ننشینید
مدیریت زمان برای فری لنسرها و کارآفرینان
چگونه بر زمان تسلط پیدا کنیم
هر نوع ماسیدنی نیز توسط ما قابل پذیرش هست.مثلا، بیایند بگویند این کار را میکنیم ولی ساعت کاری نیم ساعت زودتر تمام می شود و یا اینکه با انجام این کار جدید حقوقتان ۱۰۷۵۰ تومان افزایش پیدا میکند و یا برادران اهل دل را گوشهای جمع کنند و بگویند برای سیستم جدید کارشناسی از سمت شرکت برای تدریس آن در نظر گرفته شده که عینهو آنجلینا جولی است.(برای جلوگیری از بحث تفاوت جنسیتی برای خواهران هم جورج کلونی را در نظر میگیریم) ولی در ابعاد بزرگتر و مدیران کسب و کار این ماسیدن چطور معنا پیدا می کند؟درست حدس زدید. سود بیشتر!
بعضی مدیران کسب و کارهای سنتی امروزه اعتقاد دارند که وقت و زمان و نیروی مناسب برای ورود به بازار جدیدی و یادگرفتن مسایل جدید را ندارند.خیلی سخت است که ارزش دیتاماینینگ(واکاوای دادهها و کسب درآمد از دادهها)را به اینگونه افراد توضیح داد و قانعشان کرد.آنها بیشتر از همه منفی بافی می کنند و جرات ورود به این مسایل جدید را ندارند.سعی کنید به این گونه افراد آسه آسه جلو بروید. تا خود به خود بفهمید چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟
آنها ار از ارزشهای این گونه اطلاعات با ذکر مثال هایی ساده و بدون استفاده از کلمات قلمبه سلمبه آگاه سازید.برایشان آینده ای با استفاده از این اطلاعات و یادگیریهای جدید ترسیم سازید و از صرفهجویی و کسب سود بیشتر بگویید.ببینید سوتفاهم نشود که این صحبتها یعنی گول زدن طرف. اینها حقایقی هستند که شما برای او روشن میسازید.مطمین باشید اگر درست پیش بروید چندسال آینده او را میبینید که با استخدام چند کارشناس زبده مشغول اقدام استراتژیهای جدید کسب و کار خود است.
خودآگاهی خوب و خیلی خودآگاهی بد و ناخودآگاهی زشت
افرادی که درباره خودشان با خودشان روراست هستند بسیار بهتر از کسانی هستند که به خودشان امر مشتبه شده که ما خیلی شاخ و خوب هستیم.آدمهای گروه دوم را در مواردی به طور غلط بلندپرواز مینامند، در صورتی که این دوستان با تمسک به این افکار غلط راجع به خودشان هیچگاه اشتباهاتشان را نمیپذیرند.کافیست یک بار رییس به آنها بگوید که خود و یا تیمتان باید پیشرفت کنید یا در فلان کار ناکارآمد تشریف دارید.
موفقیت شغلی مستلزم رعایت نکات متعددی است که تنها با مطالعه مقالات زیر محقق میشود.
۵ سؤالی که یک متقاضیکار باید در حین مصاحبه شغلی بپرسد
۱۰ نکته برای موفقیت در مصاحبه شغلی
۶ نشانه برای اینکه شغل شما در حال کشتن شما است
۱۰ راه برای فهمیدن اینکه شما چه کاره هستید
آن موقع است که در باطن این افراد سیل نفرت و جبهه گیری طغیان می کند.جملاتی مثل: «من کارم را بلدم» «طرف هیچی نمیفهمه به من داره درس یاد میده» و… در این شرایط بسیار به گوش می خورد. ولی این نداهای درونیتان کار دستتان میدهد.یادتان باشد زمانی به این نداها گوش فرادهید که آنها خود واقعیت را بدون جبهه گیری و خودخواهی به شما نشان دهند.
بهتر است افراد کارهایی انجام دهند که برای آن کار توانایی بالقوه را دارند. شغل و منصب و محول کردن کارهایی فراتر از توانایی یک فرد قطعا آن فرد را فرسوده میکند.
.از آن سو افرادی را داریم که در کارشان موفق هستند و همه هم قبولشان دارند. این افراد هم به درجه خیلی خودآگاهی میرسند و حرف هیچکس را جز خودشان قبول ندارند.مثلا، یک دبیر تحریریه موفق فقط نحوه نگارشی که در ذهن خودش درست است را میپذیرد و هر نوع مطلبی که با تفکرات خودش از یک متن درست مغایرت داشته باشد، از نظر او بی ارزش است.بهتر است همیشه با دیگران و علی الخصوص تیم خودتان تعامل داشته باشید.در بحثهایی مشترک شرکت کنید و هدفهای مشترک خود را بیان کنید و راهکارهایی به هم ارایه دهید.یادتان باشد هیچگاه یک دست صدا نمیدهد
کنجکاوی را فتح کنید
کودکان مقتول بیرحم کنجکاوی هستند.آنها چنان در دنیای کنجکاوانه خود غرق میشوند که گاهی احساس میکنم چه شد که ما این حجم از اطلاعات را فراگرفتیم؟چطور توانستیم بفهمیم «اهتزاز» را اینگونه مینویسند نه ۱۶۰مدل دیگری که میتوان آن را نوشت؟کنجکاوی مثل یک چرخه است و دایما در ذهن ما میچرخد.یک حالت طبیعی برای ما محسوب می شود، حالتی مثل تشنگی و گرسنگی. کسانی که خوب یاد میگیرند و موفق هستند، احتمالا کودکی پراز کنجکاوی و جستجو و ماجراجویی داشتند.آن ها به جای اینکه دیگران برایشان مساله ای را طرح کنند، خودشان به دنبال پرسش ها می روند.
کارول سنسون یکی از روانشناسان بزرگ امروزی کشف کرده که افرادی هستند که با خودشان اینگونه فکر می کنند:چطور میتوانم کارم را انجام دهم به طوری که هیجان انگیز شود؟به زبان ساده تر چطور کارم را خفن طور انجام دهم و حالش را ببرم؟
برای اینکه بدانیم چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟ باید بدانید کلمات چطور و چرا و چگونه در این مرحله نقشهای کلیدی دارند.این کلمات را کنار حس کنحکاویتان فرار دهید و سپس از خودتان راجع به کارتان سوال کنید.مثلا حقوقدانی را در نظر بگیرید درگیر یک پرونده ویژه جدید درباره مسایل حقوقی وراثت و این جور چیزها شده است. حقوقدان مثال ما پیش از این فقط پرونده طلاق قبول می کرده و از سرناچاری و نداری رو به این پرونده آورده است. از قضا از دوران کودکی اش به علت اینکه هیچ ارثی نبرده و همه را عموی بزرگترش بالا کشیده از مساله وراثت خاطره خوشی ندارد و از آن متنفر است.حالا این وکیل چطور میتواند در پرونده ای که از موضوع اصلی آن انزجار دارد سربلند بیرون بیاید؟با استفاده از حس کنجکاوی!
«بعد از انجام این پرونده نقش حقوقی من به عنوان وکیل چگونه می شود؟» «چطور با دانستن مسایل حقوقی وراثت میتوانم از خودم وکیل بهتری بسازم و در نتیجه مشتریان بیشتری داشته باشم و ارزشم بالا برود؟» بعد از مطرح کردن این سوالات قطعا حس وکیل داستان ما به ماجرا به کل عوض می شود.
دفعه بعد که از شما خواسته می شود چیزی را در دفتر یاد بگیرید ، قبل از انکه این را یک حرف زور بدانید بیایید خودتان را تشویق کنید تا سوالاتی را که در مورد آن مطرح می شود را پاسخ دهید. چرا به من گفتند که این کار را انجام بده؟ چگونه این اقدام جدید کار من را آسان تر می کند؟ – و سپس به دنبال پاسخ بگردید. شما فقط باید یک چیز را در مورد یک موضوع “خسته کننده” پیدا کنید و آن را برای خودتان به جرقه ای برای خفن بودن کارتان و خودتان تبدیل سازید.
با آسیب پذیری چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟ اشتباه پیش می آید
اکثر ما وقتی در یک کاری خوب هستیم برایمان زور دارد که مشغول به انجام کاری شویم که بدان وارد نیستیم. فکر میکنیم الان با انجام این کار جدید و خراب کردن در آن ، خودمان را به صلابه می کشیم.از کسی راهنمایی نمیگیریم و چیزی نمیپرسیم چرا که برایمان افت دارد.نتیجه چه میشود؟خرابکاری و اعصاب خوردی.افراد موفق اشتباهات خود را میپذیرند و سعی در درست کردن آن ها دارند و این مسایل را با خودشان حل میکنند.
عموما وقتی کار جدیدی را به ما میدهند ما خرابکاری میکنیم.نباید به افکار منفی برسیم و فکر کنیم که «ای وای! من چقدر احمقم.عمرا از پس این کار بربیام» یک توازنی بین ندانستن و دانستن خود برقرار کنید.این جمله را بخوانید با جمله قبلی مقایسه کنید: «من میدانم که اولش احتمالا گند میزنم، ولی اینم خوب میدونم که اگه بخوام میتونم این کار رو یاد بگیرم و درست انجامش بدم» این حرفها شعار نیست.کارشناسان گوناگونی در دنیا مثل رابرت وود و آلبرت باندورا این مسایل را اثبات کردند.
مثلا تاجر ایرانی را در نظر بگیرید که میخواهد برای اولین بار وارد بازار اروپا شود.این تاجر که از قضا آقازاده هم نیست با بازار داخلی و نهایت کشورهای دوست و همسایه مثل سوریه و لبنان و نهایت بورکینافاسو آشنایی دارد.در بدو ورود به بازار اروپا به علل مختلف مثل ناآشنایی با این بازار و فرهنگ و مردم و خواسته های آنان، شکست های متحمل می شود. آیا این تاجر باید ۴گوشه زمین تجارت را ببوسد و کنار برود؟ خیر! اشتباهات اولیه طبیعی است! با آزمون و خطا و یادگیری و مطالعه روی این مساله میتوان به آن چیرگی پیدا کرد و موفق شد.مواد لازمش چیست؟ مقداری آرامش و صبر و مقدار زیادی حس درست آسیب پذیری.
توانایی به دست آوردن مهارت ها و دانش های جدید به سرعت و به طور مداوم برای موفقیت در این دنیا که با سرعت نور در حال پیشرفت است، مساله مهمی به شمار میرود. اگر شما در حال حاضر مثبت اندیشی، خودآگاهی، کنجکاوی و آسیب پذیری را به عنوان یک انسان موثر ندارید، راه را بیش از این اشتباه نروید.
امیدوارم یاد گرفته باشید چگونه از دیگران جلوتر باشیم؟
بامشاد بار...
ما را در سایت بامشاد بار دنبال می کنید
برچسب : چگونه,دیگران,جلوتر,باشیم؟, نویسنده : کاوه محمدزادگان bamshad بازدید : 205 تاريخ : دوشنبه 27 شهريور 1396 ساعت: 21:02