۷ راهکار برای عادت به سحرخیزی و ورزش صبحگاهی

ساخت وبلاگ

۳- به خودم یادآوری می‌کنم که این تنها فرصتی است که برای, ورزش, روزانه دارم

اِلا مک دنیلز، ۲۴ ساله می‌گوید: «پنج روز در هفته، 4 صبح برای, تمرینات کراس‌فیت از خواب بیدار می‌شوم. من در بیمارستان کار می‌کنم. بنا برای,ن ساعات کاری‌ام واقعاً غیرقابل پیش‌بینی است. اگر زمان ورزش, صبحگاهی, را از دست بدهم، احتمال زیادی وجود دارد که به خاطر کارم نتوانم در کلاس‌های عصرگاهی یا جلسات شبانه شرکت کنم. اوایل زود بیدار شدن واقعاً دشوار بود اما هرگز از این کار پشیمان نشدم و متوجه شدم که با سحرخیزی, و ورزش, صبحگاهی, در طول روز احساس بهتری دارم. پس بارها و بارها و بارها این کار را تکرار کردم. توصیه می‌کنم زمان بدنتان را به زود بیدارشدن و تمرینات صبحگاهی, عادت, دهید. ممکن است ابتدا سخت باشد اما مصمم باشید و برنامۀ سحرخیزی, را رها نکنید. حتماً حس و حال خوبی پیدا می‌کنید و از این رویه احساس رضایت خواهید داشت. یادتان نرود که شب‌ها زود بخوابید و طبق روال، صبح خیلی زود از خواب بیدار شوید».

۴- وقتی زنگ ساعتم به صدا درمی‌آید تا 3 می‌شمارم و از جا برمی‌خیزم

به‌عنوان یک مادر و فردی که کسب‌و‌کار شخصی دارم، با مشغله‌های زیادی مواجهم و گاهی تنها راه ممکن این است که 4:30 صبح، پیش از بیدارشدن پسر کوچکم از خواب برخیزم و ورزش, کنم. البته این ساعت، زمان ایده‌آلی برای, من نیست و بعضی روزها با چند بار به تعویق انداختن آلارم، این فرصت را از دست می‌دهم. اما برای, کمک به فرایند سحرخیزی, 3 شمارۀ آهنین را در نظر می‌گیرم. با شنیدن صدای زنگ، در هر شرایطی تا 3 می‌شمارم و از جا برمی‌خیزم. بسیار توصیه می‌کنم که لیستی از تمرینات ورزش,ی موردعلاقه و کاربردی را یادداشت کنید. اگر مشکلی با ورزش, کردن نداشته باشید این لیست کارتان را آسان می‌کند و با تردید کمتری از جا بلند می‌شوید. با تمرینات یوگای 10 دقیقه‌ای یا تمرینات طولانی‌تر، حس می‌کنم بدنم در طول روز متوازن‌تر، متمرکزتر و نیرومندتر است.

۵- در اتاق خوابم یک قهوه‌‌سازِ تایمردار قرار داده‌ام

استف بیشاپ، 35 ساله می‌گوید: «صادقانه بگویم، اولین بار که قصد کردم سحرخیز باشم، دو هفتۀ کامل کابوس و بدخوابی داشتم. بعد این کار به روال روزمره تبدیل شد و فواید جسمانی و روانی‌اش را به چشم دیدم. رمز موفقیت من آماده‌سازی است. سعی می‌کنم همه چیز را از قبل آماده کنم. مطمئن می‌شوم که از شب قبل لباس ورزشم آماده و مرتب شده و غذای آماده در یخچال دارم. کنار تختم بطری آب گذاشته‌ام و با خاموش شدن آلارم ساعت، اولین کاری که می‌کنم این است که آب می‌نوشم. حسن این کار این است که اگر هوس خوابیدن به سرم بزند، فشار مثانه خیلی زود از زیر پتو بیرونم می‌کشد. شاید باورتان نشود اما یک قهوه‌سازِ تایمردار در اتاق خوابم دارم. شاید برای, دیگران عجیب و بی‌معنی باشد اما همین قهو‌‌ه‌ساز جادویی کمک می‌کند از جا برخیزم و قبل از طلوع خورشید قبراق شوم. با تنظیمات این چنینی، یک ربع بعد از بیداری، بیرون از خانه‌ام. اگر تازه‌کارید و هوس سحرخیزی, به سرتان زده، تدارکات لازم را از شب قبل مهیا کنید و از دوستی بخواهید که در این کار همراهیتان کند. ساعت زنگ‌دار را روبروی تختتان قرار دهید و جوری تنظیم کنید که دقیق و آهنگین در ساعت مقرر به صدا دربیاید و شما را به حرکت وادارد.

۶- صبح زود بلند می‌‍شوم چون چارۀ دیگری ندارم وگرنه بقیۀ روز قادر به حرکت نیستم

سونیا ماری ریس، ۳۰ ساله می‌گوید: «صبح زود بلند می‌شوم چون این کار برای سلامتی‌ام لازم است. من مبتلا به آرتروز روماتوئیدی، لوپوس (نوعی بیماری خودایمنی مزمن که بر بسیاری از قسمت‌های بدن تأثیرگذار است)، فیبرومیالژیا (نوعی سندرم اسکلتی- عضلانی مزمن) و دو بیماری خودایمنی دیگر هستم. دو سال قبل به سختی بیمار شدم؛ به‌نحوی‌که خیلی از روزها نمی‌توانستم راه بروم و مجبور بودم از عصا یا واکر استفاده کنم. مدتی طول کشید تا دوباره بتوانم راه بروم و بعضی روزها این کار واقعاً دشوار بود. برای انجام تمرینات فیزیولوژی مجبور بودم صبح خیلی زود از خواب بیدار شوم. درغیر این صورت بدنم نمی‌توانست عضلات را خوب به کار بگیرد و همۀ روز مجبور می‌شدم کند و آرام حرکت کنم. خارج شدن از رختخواب به‌ویژه وقتی که حسابی خسته و افسرده‌اید و هوای بیرون هم خیلی سرد است، واقعاً طاقت‌فرسا است. اما به خودم می‌گفتم: “یا الان یا هیچ‌وقت” و این جمله را مثل وحی منزل و فرمان حرکت، مدام تکرار می‌کردم. واقعاً این جمله برای من صادق بود چون اگر این کار را کنار می‌گذاشتم نمی‌توانستم بهبود یابم و بدنم ضعیف و ضعیف‌تر می‌شد. به‌این‌ترتیب به سحرخیزی, خو گرفتم».

۷- هرگز فکر نکردم که این ساعت برای بیدارشدن خیلی زود است

کریستین کودی، ۲۷ ساله می‌گوید: «زود بیدارشدن برای ورزش صبحگاهی, بدترین و سخت‌ترین ایدۀ ممکن به‌نظر می‌رسید. نمی‌توانستم بفهمم که چطور ممکن است کسی این کار را انجام دهد، تاوقتی‌که خودم آن را امتحان کردم. عادت, به سحرخیزی, حدوداً پنج روز طول کشید و بعد شیفتۀ آن شدم. به مدت ۴ یا ۵ هفته، هر روز پیش از کار، دقیقاً در ساعت ۵ صبح از خواب بیدار می‌شدم و ورزش می‌کردم و این عادت, هرگز ترک نشد. حالا آن‌قدر به این کار خو گرفته‌ام که اگر یک روز صبح ورزش نکنم، همۀ روز احساس کرختی دارم. توصیه می‌کنم که در سحرخیزی و ورزش صبحگاهی, تردید نکنید. شک و گمان و سستی و کرختی را کنار بزنید و شروع کنید. هرچه بیشتر به این فکر کنید که چطور شروع کنم و چرا سحرخیز باشم، احتمال بیشتری وجود دارد که امروزتان به فردا موکول شود».

سخن را با غزلی از غزل‌های مولانا و آرزوی بهروزی برای خوانندگان عزیزمان به پایان می‌بریم.

در شب غفلت جهانی خفته‌اند              ز آفتابِ عشق، ما را روز شد

هر که عاشق نیست او را روز نیست     هر که را عشقست و سودا، روز شد

صبح را در کنج این خانه مجوی           رو به بالا کن به بالا، روز شد

بامشاد بار...
ما را در سایت بامشاد بار دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : کاوه محمدزادگان bamshad بازدید : 299 تاريخ : شنبه 17 آذر 1397 ساعت: 4:17